شاید ی سال پیش همین موقع تو اون شرکت قبلی بودم و ی نفر میپرسید خب ک چی تو با این سنت تو اوج جوونی جدای از هم نسلای خودت این همه تلاش و کار و شرکت و فلان و کوفت و زهرمار خب تهش ک چی؛واسش قطعا جواب قاطع داشتم
الان ولی تو این مجموعه جدیده ک حقیقتا ملت تباهن بخدا بیت المال و بودجهی فرهنگی کشور رو میخورن خروجیشون در حد ۱ساعت اونم میشد ب صورت دورکاری کل کاراشون رو انجام داد؛جدای اعصاب خوردی بابت این حرکت ها اینکه بخوای خلاف کارای این جماعت کار انجام بدی انواع انگها رو احتمالا خواهند زد(البته ک بین مال حروم خوردن و انگ خوردن قطعا من خارج شدن از مجموعه رو ترجیح میدم ک ب مال حروم خوری و کارمندی شدن تو این مجموعهها نیافتم)و امان از مدیریتومدیریتوذهن دولتی مسئولین این مجموعه
ولی خب جدای از اینا الان بحثم با خودم اینه ک خب ک تهش چی؛مع الاسف الانا واسش جواب ندارم -_-
و من از خود گمشدهام
از من شدهام خسته/بی من تر از اینم کن
پ.ن۱:
اینجا **** **** مرکز جهان،آمریکاترین حالت ممکن و کسی هیچ غلطی نمیکنه و واسه ی برنامه ریختن رو سیستم باید نامه نگاری کرد میگم من خودم اجازه دارم بریزم میگه نه؛ما باید بریزیم میگم نرمافزارا رو داری میگه نه،کلا تباهم
تازه کاره من زیاد با نرم افزار نیست و در حد اینکه ی ورود و پیدیاف باز کنه بسه
همین شده ک دیگه لپتاپ میبرم باخودم
پ.ن۲:یارو حدود ۴۵دقیقه ی اتاق ۳۰متری رو قدم میزنه میگه میخوام فکرم باز بشه تازه حقوق ثابت هم میگیره،بزرگوار مسئول R&Dو اونی ک فک میکنه یکی دیگه هس
هیچ جا صفای **** رو نداره حتی نمازخونه ش رو
پ.ن۳:
بزرگوار تو را من چشم در نوتیفیکیشنم …
ی خبری از زنده بودنت بده
دوباره چرا کاندید تشکل ****** شدی؟؟
تو ک داری فارغ التحصیل میشی و اصن این دورههم نفوذ بزنم رای نیاری قشنگ رکورد محسن رضایی میرقائد و و قالیباف رو تو کاندید شدن و رای نیاوردن میزنی
آدم باش انقد کاندید نشو بیشعور ی
البته اگه فارغ التحصیل نشی یعنی من ی شانس دارم ارشدم رو دوباره امیرکبیر و این خراب شده برنم و حداقل ی ترم دیگه ببینمت من ارشد تو کارشناسی!
پ.ن۴:
لا ارید ان اذکرک، ولا استطیع نسیانک.
نه میخوام یادت بیوفتم و نه میتونم که فراموشت کنم.
غادة السمان
پ.ن۵:
مثلا انقد غیرتی بشی واسش ک ب خدا بگی از گردن محبوبم فاصله بگیر یه چی بهت میگما
(البته حضرت علی ع غیرت زیادی نسبت ب زن رو آفت زنها میدونه)
پ.ن۶:
ن اینکه سرم خیلی شلوغ باشه؛بیشتر از اینا هم بوده فقط خودمو تو خودم گم کردم
پ.ن۷:
معراج من این بس که در این کوچه بن بست
یک جرعه تنفس بکنم چادرتان را.
حامد_عسکری
(کوچهی دانشکدهی ما بنبست سعید نام دارد)
پ.ن۸:
تنها فایدهی اپلای این باشه ک دوسالی از این زندگیم خارجبشم،همونم راضیام
کاشکی ک میشد انتقالی بگیرم برم لبنان
پ.ن۹:
ن نمیخوام جلوت این بحث رو بازش کنم
ن نمیخوام با غم تنهایی سازش کنم
ن غرور اجازه میده ب تو خواهش کنم
ولی من دلم پر میزنه موهات رو نوازش کنم .
درباره این سایت