وقتی مامانم میگه، واسه ناهار یه چیز بخور و آت و آشغال نخور منظورش اینه که از اینا نخورم؟
پ.ن:
من صبح رفتم پلی تکنیک مدرک کارشناسی م رو بعد از تقریبا 20روز بگیرم، ساعت 12و 10دقیقه رسیدم دم اتاق فارغ التحصیلان که در باز بود ولی بهم گفتند بعد از 1 بیا
رفتم مسجد و نمازم رو خوندم و از اینترنت جهانی استفاده کردم و یه سر هم زدم به اتاق دکتر نقشینه تو دانشکده ریاضی( که نبودند!) و بعد از اون 1شد و رفتم، مدرکم رو گرفتم و 5تا کپی ازش واسه محکم کاری گرفتم و دوباره رفتم مهر رونوشت برابر اصل هم زدند و تمام
قرار بود که من واسه ناهار برگردم خونه (از اونجا که کل اعضای خونه تا حداقل ساعت1و نیم بیرون هستند، معمولا تایم ناهار خوردن تو خونه ی ما، در صورتی که من هم تو خونه باشم و دانشگاه نرم، حدودا ساعت 2 و نیم هست) ولی خب زنگ زدم که شما ناهار رو بخورید من یه خورده دیرتر میام، گفتم دوباره یه سر برم به دکتر نقشینه بزنم و دیدم تو کلاس هستند و آخرای کلاسشون هست، موندم کلاس تموم بشه و یه کم هم صحبت کردیم
در نهایت بیرون اومدن من از امیرکبیر حدود ساعت 4 شد
تو راه مامانم زنگ زد که یه چیز بخور بعد بیا خونه ناهار رو کامل بخور
و خیلی تاکید که آت و آشغال نخور و ساندویچ هم غذا نیست و کیک هم تو رو سیر نگه نمیداره و برو از سلف اگه بازه یه چیزی بخور، گفتم سلف دیگه به من غذا نمیده چون کارتم رو تحویل دادم، گفت پس برو از آکواریوم(کافه رستوران شیشه ای داخل دانشگاه امیرکبیر، حالا این داستان اینکه چرا بهش میگیم آکواریوم رو تو پ.ن بعدی مینویسم!) یه چیزی بخور، گفتم یه کاریش میکنم البته من هیچکدوم رو انجام نداد و رفتم اون تغذیه ی نچندان سالم رو گرفتم تو مسیر خوردم
(عکس مربوط به راه رفتن من در حال خوردن اون تغذیه از خیابون حافظ به سمت چهاراه ولیعصر عج هست که تموم نشد و یه کوچولوش رو تو مترو خوردم)
پ.ن2:
بعد از عمری دانشگاه به بهونه ی احترام به حقوق دانشجو ولی برای کسب درآمد، اومد یکی از فضای سبزهای دانشگاه رو داد بسازند که توش کافه رستوران درست کنند، اول تو اطلاعیه زدند که قراره اینو بسازیم و هیچ اشاره ای به اینکه قراره چجوری ساخته بشه نشد، یه خورده بعدتر معلوم شد که قراره اینو تک جنسیتی کنند، بچه های تشکل ها اعتراض که چه وضعشه و فلان، بعد اصلاحیه زدند که نه قراره مختلط باشه، این سری بچه های اون یکی تشکل اعتراض کردند که اسلام به خطر افتاده و بهمان، آخرش یه دیوار گذاشتند وسط سالن و سالن رو به دو بخش تقسیم کردند و از اونجا که دور تا دور این فضا شیشه ای هست، تو اون بیانیه ای که تشکل ها میدادند به طنز بهش میگفتند، مثله آکواریومه
دانشگاه خیلی مانور داد که این اسم رو از دهن بچه ها بندازه و بهش بگن کافه رستوران امیرکبیر(یا یه همچین اسمایی) ولی انقد بچه ها نگفتند که آخرش مجبور شدند اسمش رو بذارند همون آکواریوم
البته بعد از اینکه سلف خواهران دانشگاه رو داغون کردند و به جاش یه کافه رستوران سنتی زدند و اسمش رو گذاشتند مشاهیر و بچه ها سر اعتراض اینکه چرا سلف خواهران رو داغون کردید و فضای سلف ها چه وضعشه و فلان، اومدن به این مشاهیر آپشن اضافه کردند و مختلطش کنند، این آکواریوم هم اعتراض که اون اگه مختلط باشه منم میخوام اینجا رو مختلط کنم و تا یه مدت مختلط بود، بعد حراست ورود پیدا کرد و از این مسخره بازی ها که نه کلا دختر و پسر جدا از هم باشه و برید بیرون و فقط میتونید پیش هم بشینید ولی غذا خوردن نمیشه!(من و مامانم چند سری با هم اومدیم پلی تکنیک خوش گذرونی وتفریح، یه سری از روزهایی که دعوتش کردم بریم آکواریوم، اون آقا حراسته گفت نمیشه باید جدا بشینید! ، البته من گفتم مامانم هست و قرار نیست جدا بشینیم و شما هم نمیتونید اینکار رو کنید که طرف از اونجا که حراست دانشگاه امیرکبیر بود و میدونست نباید با یک دانشجوی امیرکبیر در بیافته اونم یکی تو قیافه ی من! بیخیال شد) (کل دانشگاه و کلاس ها(البته به غیر از اون درس هایی که تک جنسیتی برگزار میشه! مثل شنا! و تربیت 1 و 2 و آیین زندگی! و .)دو جنسیتی هست و خداییش واقعا مشکل خاصی نیست، اونی که تو وادی دوستی و اینا بود(در حد همون دوستی) ادامه میدادند، اونی که معتقد بودند که این کارها آخر و عاقبت خوبی نداره و اگه چیزی هست دختر مردم رو علاف نکن یا از نشر اعتقادی و با برهان های خودش این کارها رو قبول نداشت، انجام نمیداد نمیدونم این حرکتشون چی بود که مثلا بچه ها میتونند این غذا رو بگیرند و ببرند تو چمن ها یا پارک عمران(یا حتی بعضی ها میگن پارک پلیمر) (یک فضای سبز با صندلی ها و حوض هست که جلوی دانشکده عمران و پلیمر هست و بسته به اینکه دانشجوی کدوم باشی اسم های متفاوتی داره! ، ولی در کل در کل فضای خوبی نیست!) ولی داخل آکواریوم نمیشه غذا خورد کلا مسخره بازی بود انگار)
در نهایت مقاومت و اعتراض بچه ها جواب داد و بالاخره حراست فهمید که نمیشه با دانشجوی امیرکبیر که از همه جا زده شده در بیافته و الان در حال حاضر این فضا به دو بخش مختلط و خواهران تقسیم شده (اون بخشی که واسه پسرا بود رو مختلط کردند و اون بخش خواهران رو گذاشتند واسه خودشون یه چیری تو مایه های مترو که بخش آقایان نداره)
پ.ن3:
دکتر نقشینه میگفت دیدم اکثر پست هات کامنت نداره و چقدر مخاطبین ت به نسبت آماری که از وبلاگ میدی، بیحال هستند و مشارکت نمیکنند، گفتم که اکثر پست ها کامنت شون خصوصی هست
درباره این سایت