حاج حسین یکتا در مورد دانشگاه یه جمله دارند که میگند:

زمان ما ، جبهه دانشگاه بود و  امروز دانشگاه شده جبهه!


پ.ن1:

روز دانشجو رو به همه ی دانشجویان بیان و دانشجویان مکتب اسلام و زندگی(!) تبریک میگم به خصوص تازه دانشجوها!

پ.ن2:

روز دانشجو رو به تو "ای آنکه تا همیشه همکلاس آشنام." هم تبریک میگم

#اوشون

(البته خبر درست و دقیقی ندارم که الان دانشجوی ارشد هست یا نه و اینکه چرا هنوز پروژه ی کارشناسی ش وارد سایت کتابخونه نشده)

پ.ن2.3:

روز دانشجو رو به دانشجوی دانشگاه فرهنگیانی که نزدیک بود با این حجم علاقه ی دو طرفه مامان هامون به همدیگه(مامان من و مامان #ایشون هم دانشگاهی بودند!) دهن جفت مون رو مورد عنایت قرار بگیره ، هم تبریک میگم

#ایشون

پ.ن2.6:

روز دانشجو رو به دانشجوهای جبرخطی خودم(دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر) هم تبریک میگم

به خصوص تو که از رشته ی الکترونیک اومده بودی و خیلی هم خوب بودی و به جز سنت تقریبا همه ی شاخص های یه خانم ایده آل رو از نظر من و مامان و حتی بابابزرگم داشتی و اصلا حیف و خاک تو سر این دنیا به خاطر شاخص های سن و این داستاناش

#ماه_تی_تی!

(تقریبا تو دانشکده صنایع الان به جز دانشجوهای ورودی 98 کل دانشکده به نوعی دانشجوی جبرخطی من محسوب میشند)


پ.ن3:(حامد عسکری)

لبخند بزن دو چشم بارانی را

تجویز کنی نگاه درمانی را

یک جرعه بخند تا به آتش بکشی

دانشکده علوم انسانی را

///

با عینک ری بن زرشکی خوانده ست 

درسی راجع به گاو مشکی خوانده ست

اخلاق تمام عاشقان را بلد است

معشوقه ی ما دامپزشکی خوانده ست

///

تو ماه زلالی و کمان ابرویی

من اند مرامم و صداقت گویی

مشکل حل است عصر یک سر برویم

تا دفتر ازدواج دانشجویی

///

تنها غزل کلاسمان بود و رفت

انگار که اهل آسمان بود و رفت

دلتنگ شدم برایش آموزش گفت

او ترم گذشته میهمان بود و رفت

///

شب گریه و بغض این دل پیر بس است

یک قلب که بیش نیست ، یک تیر بس است

لاک یاسی مال نوازشگرهاست

دستان تو را لاک غلط گیر بس است!

///

آزردن این همه طرفدار چرا؟

بر دلشدگان این همه آزار چرا؟

عکسی از ما به جزوه هایت حک کن

نقاشی نیکبخت و گار چرا؟

///

هم ریمل چشم و سایه اش کم شده است

هم بستن روسری ش، محکم شده است

از برکت عمره های دانشجویی  

 این ترم فرشته خانم آدم شده است!


پ.ن4:

می روی؟ خب برو…ولی خوبم، راهِ رفتن که راهِ خوبی نیست

ایستگاهی که زندگی را برد تا ابد ایستگاه خوبی نیست


بی پناهم و زیر این باران، می رسم ناگهان به دانشگاه

غرق رگبار طعنه ها باشی، سِلف هم جانپناهِ خوبی نیست

محمدرضا شیخ حسنی 


پ.ن5:

عشق، از هر کجا شروع کند

آدم آنجا شروع خواهد شد

مثل یک عشق توی دانشگاه.

حسین عزیزی


پ.ن6:

گرفته عطر شما را فضای دانشگاه

هوا، هوای دوتایی…هوای دانشگاه


همیشه حاضر غایب…همیشه در رویا

و می روم پی چشمت به جای دانشگاه


بهانه های عجیبم برای دیدن تو

و سوژه های قشنگی برای دانشگاه!


نگاه کن به نگاهم بدون واسطه ها

به جای دیدن آیینه های دانشگاه


چگونه راحت و آسوده درس میخوانی؟

چرا همیشه دلت را سوای دانشگاه…؟


من عاشقم و هنوزم…هنوز منتظرم

در انتظار حضوری فرای دانشگاه…

مریم عظیمی


پ.ن7:(از پست عاشقانه های بسیجی)

مـثـل ایـن بـچـه بـسـیـجـی هـای دانـشـگـاهـمـان .

مـی نـشـیـنـی پـیـشـم امـا ، ای دریـغ از یـک نـگـاه .

پ.ن8:

رستاک یه آهنگ داره که میگه:


زیبایی و برای هم کلاسیات

دیوونگی یه حس تکراری شده


استادها و هم کلاسی هات هیچ

با تو یه دانشگاه سیگاری شده!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زندگی مجازی شده! David تکواندوکاران پیشوا زندگی کوتاهه Rebecca من و دلم Karen Stacey